آوای زمین
آوای زمین، صدای همه صداهای با هم. فوق طاقت شنیدن. صدای همه آبشارها و پرندهها، موجهایدریاها و آدمها با هم. صدای میلیاردها موجود در حرکت. صدای نفس کشیدن همه زندهها. صدایرویش همه دانههای زیر خاک.
برای شنیدن حرفهای یک نفر باید به او گوش کرد، اما برای فهم او باید آهنگ صدایش را حس کرد!تصور کن همه آدمهای دنیا با زبانها و گویشهای مختلف در حال حرف زدن با هم و با خودند. بیشکسرسام میگیری. اما وقتی کمی دقت میکنی، پشت همه این صداها آهنگی را میشنوی که برآیند همهآواهاست، آوای زندگی روی زمین در همنوایی با ارکستر بزرگ کیهانی.
آهنگ زندگی فی نفسه «سکوت» است و در ما معنا میگیرد. زمین به ما گندم میدهد. نان را آدمحریص میخورد، سیر نمیشود. آهنگ حرص باعث میشود هر چه او میدود به جایی نرسد و همیشهکم بیاورد. یک لقمه همان نان، آدم قانع را سیر میکند. بهترین برنج دنیا برای کسی که آهنگ نیتشخودخواهی است، مزه و عطر ندارد. زیباترین گلستان با گلهای رنگارنگ به چشم آدم غمگین نمیآید.او خنکترین آب چشمه دنیا را هم بنوشد باز دلش خنک نمیشود. آهنگ حزن او به همه رنگهای دنیابیتوجه است و فقط سیاهیها را میبیند.
زندگی از سفید چشمه میآید و در اختیار ماست. اما ما به راحتی آن را در وجودمان به سیاه چالهنیتها و اعمال رنج آور میفرستیم:
«آب را گاو میخورد، شیر میدهد
آب را مار میخورد، زهر میدهد»
وقتی آهنگ نیتها و اعمالمان با آهنگ هستی جور نباشد، هر ناجوری، تشخیص داده میشود ورهبر ارکستر کائنات برای حفظ تعادل در هستی، ما را به «تنظیم» وا میدارد.
میتوان بهترین آهنگ زندگی را ساخت، در حالی که کر بود. مثل بتهوون که نتها را میدید و آهنگهارا حس میکرد.
زندگی هر کس و هر موجودی آهنگی دارد و همه آهنگها با هم و تنها به آسمان میروند، فقط اینصدای پشت صداهاست که میماند و انعکاسش به ما باز میگردد
برکرفته از مجله راه زندگی