کلبه یادگاری

عاشقانه * روانشناسی * علمی * مذهبی

کلبه یادگاری

عاشقانه * روانشناسی * علمی * مذهبی

عاشقانه

چیزی به من بگو ،
دستی به من بده ،
راهی به من ببخش
و آفتاب کن
که می خواهم
در چشم های تو
شب را زبون تر از همیشه به بینم !
و
طوفان شوم به سبزه
و بگذارم در باغ
هر چیز دیگر است
دریا نشین شود
و دریا
در چشم های تو
باغی چنین شود

چیزی به من بگو
دستی به من بده
راهی به من ببخش
...

اسماعیل شاهرودی

نظرات 2 + ارسال نظر
تارا پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.dokhtare-darya.blogsky.com

پیش ازآمدن تو آبی آرام اجازه جاری شدن را ندارد
شقایق عاشق عید است و منتظر
آسمان غمگین است و چشم براه
پیش از آمدن تو قلبها بی ستاره و تنها....
غروب بی افق و سپیده دم بی نور....
فاصله ها مبهم و رویاها حقیقتی تلخ...
عشق احساسی غریب است وبهار بی مفهوم و پوچ.
پیش از تو چشمها در حسرت یک نگاه عاشقانه
وچراغ ساحل آسودگی ها در بی کرانی دریا ناپدید
پیش از تو نیازمند چیزی بودم که باورش کنم
و تو در راهی آرام و بی وقفه
اکنون به برکت آمدن توست...
که معنای واقعی شکفتن عشق را درک میکنم
نشسته ام به انتظاری شیرین تر از هر شاخه نباتی . همین

علیرضا دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:04 ب.ظ http://www.rosta.ir

کجایی دنبالت می گردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد